ب ... تموم شد. یعنی باور کنم ! 7 ماه دوستی به همین راحتی تموم شد ؟
دیشب یک چیزه با ارزش رو از دست دادم و یک چیز ارزشمند تر بدست آوردم .
یک دوست صمیمی رو از دست دادم و جاش خدا بهم یک خواهر داد .
وقتی داشتم از دوستم خدا حافظی می کردم ، چشم هام پر اشک شده بود، دیگه نمی تونستم حرف بزنم ، اصلا حوصله حرف زدن رو نداشتم .
داشتم به این فکر می کردم که آخه چرا ؟ چرا باید همه چیز این طوری تموم بشه ؟ مگه من چی کار کرده بورم ؟
ولی بعد به خودم گفتم هادی ، این خواسته اون هست و تو باید بهش احترام بزاری . بعد براش دعا کردم که خدا همیشه پشت و پناهش باشه .
چنددقیقه بعد از خداحافظی ، خدا یه خواهر بهم داد . یه خواهر خوب . با اینکه ناراحت بودم ولی خیلی خوشحال شدم که یه خواهر جدید پیدا کردم . حالا می تونم به جای دوستم با خواهرم صحبت کنم . البته اون نمی تونه حرف بزنه ولی من که می تونم .
خب . خدایا . آبجی خوبم رو به تو می سپارم . خوب ازش مراقبت کن و نگزار هیچ چیز و هیچ کس بتونه ناراحتش کنه .