؟؟ !! ؟؟

 

ما که هستیم ؟؟ چه شد مغرور و مستیم ؟؟  به رغم دوست با دشمن نشستیم !!

 

همه عاشق کش و دشمن پرستیم !! عجب بی پا و دستیم !!! ما که هستیم ؟؟؟؟

 

چه کنم که هر کاری کردم به نتیجه ای نرسیدم ...

 

شاید مثل معروف راست می گه که :

 

 هرگز نرسی به کعبه ای اعرابی

 

 کاین ره که تو می روی به ترکستان است .

 

 

 شده حکایت من و دغدغه های زندگیم . عجیبه ها ... بسی زیاد عجیبه .

 

می گم راه حلی براش نداری  ؟؟  شاید به درد خورد ها .

 

 البته لطفا مثل دوست عزیزی که جملات قصار برام می نویسه ولی بدون اسم نباشه .

 

 نه اعصاب قصار گویی دارم نه بی اسم نوشتن .

 

 البته بعضی ها هم منتظر هستند این رو بگم   تا بیاند ۱۰ تا کامنت خالی  یا بی  اسم  بدند  تا  این عقده های  روانی  حاصل از واپس زدگی های اجتماعی شون رو توی این بلاگ خالی کنند و برند که البته بر این ها هرجی نیست .

 

بگذریم ... که این نیز بگذرد ...

 

به یک انسان سر در گم پریشان حال مریض احوال کمک کنید .

 

دلم برات تنگ شده جونم

می خوام ببینمت ولی نمی تونم