یاد خاطرات شیرین گذشته چرا همیشه اینقدر تلخه ؟؟؟

همیشه بعد از یاد آوری یکی از خاطرات خوبم گریم می گیره . شاید یکی از دلایلش این باشه که این اتفاقات خیلی نادرند و برای آدم کم پیش می یاند ، شاید هم دلیلش این باشه که تو زندگی خیلی مشکل داریم و وقتی یادمون می یاد یک دقیقه یا یک ساعت یا یک روز فارغ از همه این مشکلات بودیم اون وقت گریمون می گیره . شاید یاد اون کسانی که دیگه نیستند باعث دلتنگی مون می شه یا روابطی که از بین رفته یا کسانی که از دست دادیم . ولی هر چی هست یک چیز رو مطمئنم . می دونی اون چیه ؟

مطمئنم که هرگز اون زمان دوباره تکرار نمی شه هر چند شاید خیلی مو قعیت های مشابه به وجود بیاد ولی هیچ کدوم اون نمی شه .

قدر لحظه لحظه زندگیمون رو بدونیم . چه تلخ چه شیرین . چون فقط یک بار فرصت تجربه کردنش رو داریم . و سعی کینم تا می تونیم لحظات تلخ و شیرین زندگیمون رو ثبت کنیم حالا یا با عکس یا فیلم یا نوار یا ...

چون حتما یک روزی بعد ها دلمون می خواد که به گذشته مون رجوع کنیم و ببینیم چه ها کردیم .

به نام او

می خوام بدون فکر فقط بنویسم . بدون هیچ گونه فکری راجع به نوشته هام .

 

می خوام برم بیرون . برم و برا یک بارم که شده همه جا رو بگردم . همه چیز رو بینم . با همه جور مردم حرف بزنم همه جور فرهنگی رو ببینم و شکوهمندی های هر کدوم از این تمدن ها رو درک کنم . می خوام قادر باشم از گذشته پر افتخار ملتم با اطلاع بشم .خیلی چیز ها ست که ما به دست فراموشی سپردیمشون . به قول ناپلئون اگر می خواهی ملتی رو از فرهنگ خودش دور نگهش داری تاریخش رو ازش بگیر .

 چند تا مون می دونیم که فلسفه عید چیه . فلسفه سفره هفت سین چیه . چند تا از ما می دونیم که 6 فروردین که بهش جشن خاصه یا روز خرداد می گند چیه . چند تا از ما می دونیم که چرا مردم تو عید لباس های نو می پوشیدند . چند نفر از ما می دونیم که به دستور چه کسی این روزها به عنوان عید ملی انتخاب شده . چند نفر از ما می دونیم که چهار شنبه سوری قبل از سال برا چی بوده . توش چی کارا می کردند . برای چی این کارا رو می کردند . چرا کوزه می شکستند . چرا از رو آتیش می پریدند . مراسم قاشق زنون واسه چی بوده . این سفره هفت سینی که می گفتند چرا باید این طوری چیده می شد . چرا آیینه توش می گذاشتند . چرا پرتقال و سیب رو تو آب ول می کردند . چند نفرمون فلسفه این کار رو می دونیم . چند نفرمون می دونیم که ایرانی ها از هفت هزار سال پیش به گرد بودن زمین اعتقاد داشتند و دلیل انداختن پرتقال عید تو آب رو به قرار گرفتن زمین بر روی شاخ های یک گاو بزرگ نسبت می دادند . چند تا از ما می دونیم که اسپندارمذ که 5 اسفند باشه از روز های ملی ایرانی ها بوده و به نام روز زن نام گذاری شده بوده . چند تا از ما می دونیم ، دیبدین ، دی بمهر ، و دی باذر چه روز های هستند و چه اتفاقاتی توش اتفاق می افتاده . کدوم ها مون می دونیم که در  هفت خرداد که به جشن نیلوفر معروف هست مردم چه کار هایی می کردند . چند تا از ما می دونند که ایرانی ها در هر ماه از سال یک روز ملی دارند و اون رو جشن می گرفتند . روزی که مصادف با اسم ماه می شده . چند تا از ما فلسفه نام گذاری 12 ماه سال رو می دونیم و اینکه این اسم ها از کجا سر چشمه می گیرند ؟ و چه کسی نام گذاری کرده ؟

چند نفر از ما ادعای ایرانی بودن می کنند ؟ از این بین چند نفر هستند که فرهنگ و تمدن خودشون رو شناخته باشند ؟

آیا ما ایرانی هستیم در صورتی که حتی اسم مراسم پر افتخار ایرانی ها رو نمی دونیم . چه برسه به اینکه بخواهیم از اونا و فلسفشون اطلاع هم داشته باشیم .

برامون فقط شکلی از سنت مونده که روز به روز به سوی افول میره و هر روز برامون ارزش هاش رو از دست می ده . هیچ فکر کردید چرا ؟ چون که ما کور کورانه به تقلید پرداختیم بدون اینکه به اصل این وقایع و هدفشون دقت کنیم . برای اینکه نخواستیم فرهنگ خودمون رو بشناسیم .

تا حالا هیچ فکر کردید که چرا ما می دونیم که تو جشن هالووین چه کار هایی می کنند . می دونیم عید پاک چیه . می دونیم بالماسکه چیه .می دونیم ولنتاین چیه .  می دونیم عید آب چیه . می دونیم که کارناوال چیه ولی نمی دونیم که که مهرگان چیه . جشن سده چیه . نمی دونیم که وقتی می گند چله زمستون منظورشون چه روز هایی هست . چله تابستون از کی شروع می شه و کی تموم می شه .

چند تا از ما می دونیم که نام 6 تا از خدایان زردشت  یا امشاسپندان به نام ماه های سال هست . ( بهمن ، اردیبهشت ، شهریور ، خرداد ، امرداد ، اسپندار مذ ) .

چگونست که وقتی از ما می پرسند نام عجایب هفت گانه دنیای قدیم رو بگو  سریع جواب می دیم که : آرامگاه مجلل موزله ، اهرام مصر ، مناره اسکندریه ، مجسمه عظیم ردس که پیکر افولون را نشان می داد ، حدائق معلقه سمیرامیس در بابل ، مجسمه زاوش الیمپی در المپیا که به دست فیدیاس ساخته شد و در نهایت معبد ارتمیس در افسس .

ولی وقتی از ما می پرسند که چند بنای ملی خودت رو نام ببر و بگو کجا هستند و به دست کی ساخته شدند هممون به تته پته می افتیم .

 

کاش کمی از این فرهنگ غنی رو درک می کردیم تا اون وقت هرگر اون رو به دست فراموشی نمی سپردیم و گذشت زمان اون رو برامون کم رنگ و بی ارزش نمی کرد  .

بیایید کمی فرهنگمون رو بشناسیم .

 

 نویسنده : هادی بیرقدار

Ye derakhte khoshko bi barg miyoone kavire dagh , to ye tah moond e ye zehensh naghshe por range   ye bagh , shakhe ye sabze khiyalesh sar be asemoon keshid  bar ro dooshash hame por shod ze aghaghi ye sepid zire saye ye khiyali kam kamak cheshmasho bast did do ta kaftare chahi ro ye shakhe hash neshats . zire saye ye khiyali kam kamak cheshmasho bast did do ta kaftare chahi ro ye shakhe hash neshats .

avali goft age baroon baz bebare to kavir T dige ama sar reside omre in derakhte pir , dovomi goft ke ghadima yadame kavir nabood jangalo parande boodo gozare zolale rood . kaftara az ja paridan ba ye donya khatere oon derakht ama hanoozam to kavire bavare . 

avali goft age baroon baz bebare to kavir T dige ama sar reside omre in derakhte pir , dovomi goft ke ghadima yadame kavir nabood jangalo parande boodo gozare zolale rood . kaftara az ja paridan ba ye donya khatere ,  oon derakht ama hanoozam to kavire bavare . 

 

habib

چی می خوای ، از دل زارم چی می خوای .

حالا که می خوای بری از دل بیمارم چی می خوای .

آسمان چشم او ، آیینه کیست ؟ 

آنچه چون آیینه ، با من ، رو برو بود .

درد و نفرین ، درد و نفرین

بر ، سفر باد

سرنوشتِ این جدائی دست او بود .

گریه نکن که سرنوشت

گر مرا از تو جدا کرد

عاقبت ، دل های ما را

با غمِ هم آشنا کرد ، با غمِ هم آشنا کرد .

چهره اش آیینه کیست ؟

آنکه با من رو برو بود

درد و نفرین ، درد و نفرین ، بر سفر

این گناه از دست او بووووود ، این گناه از دست او بود .

من گلی پژمرده بودم  

گر تورا صد رنگ و پر بود

آنچه کردی با دلِ من

قصه سنگ و سبو بووووود ، قصه سنگ و سبو بود .

ای دلت خورشیدِ خندان

سینه تاریک من

سنگِ قبره آرزو بود

سنگِ قبره آرزو بود .

ای ول . این خدا هم ما رو سر کار گذاشته . پریروز هوا آفتابی بود داشتم شر شر عرق می ریختم . یک پیراهن آستین کوتاه بیشتر تنم نبود ولی به نظرم همون هم زیاد به نظر می یومد . پریشب تا صبح داشت بارون و تگرگ می بارید . از صبح تا ظهر هم رگبار شدید .

سر ظهر هوا آفتابی بود ولی بازم بارون می یومد . جل الخالق .

دیگه عصر شده بود هوا هم خوب . تمیز و خنک . خلاصه که گفتیم ای ول .  ولی صبح دیدم که هنوز اولشه . داشتم با تی شرت می رفتم بیرون که دیدم ماااااااااااااااااااااااااااااااا . خدایا این فرشته های نعمتت زمان از دستشون در رفته یا اون بالا فوران نعمت کرده ؟ آخه شب عیدی 15 سانتی متر برفت دیگه چی چی بود . جاده هرات به علت ریزش بهمن مسدود شد . ماااااااا . تونل کندوان به علت خطر ریزش بهمن مسدود است .

بابا دمت گرم . گلی به جمال این فرشته هات . فکر کنم اون بالا یک سدی درست کرده بودند برف ها رو برا خودشون احتکار کنند که یک هو یک ویروس به سیستمشون حمله کرد و هر چی داشتند و این مدت احتکار کرده بودند رو ریختش پایین .

من که می گم کار زیر سر این هکر های شیطون باید باشه . باید یک فایر وال قوی تر نصب کنی خدا جون  p:

Tahamol kon azize del shekaste , tahamol kon be paye shame khamosh tahamol kon kenare gerye ye man , be yade delkhoshi haye faramoosh jahane koochake man az to zibast , hanooz az atre labkhande to sarmast vase tekrare esme sade ye , to sedaei az mane ashegh agar hast .

 

Mano naspar be fasle rafte ye eshgh ,  nazar kam sham man az ayande ye to , be man forsat bede gom sham dobare , toye aghooshe bakhshaynde ye to , be man forsat bede bargardam man az man , beto bargardamo yare to basham ,be man forsat bede baz az sare no , dochare to gereftare to basham , beman forsat bede baz az sare no , dochare to gereftare to basham .

 

Nazar az raftanet viroon she janam , nazar az khod be khakestar berizam ,

kenare man ke va mipasham az ham , tahamol kon tahamol kon azizam ,

be man forsat bede rangin kamon sham , az aghooshe to ta meraje parvaz hadise taze ye eshghe to ham man , be payanam nabar az no bi aghaz .

 

Mano naspar be fasle rafte ye eshgh ,  nazar kam sham man az ayande ye to , be man forsat bede gom sham dobare , toye aghooshe bakhshaynde ye to , be man forsat bede bargardam man az man , beto bargardamo yare to basham ,be man forsat bede baz az sare no , dochare to gereftare to basham , beman forsat bede baz az sare no , dochare to gereftare to basham .

 

Ebi .