سلام . فکر نکنم دیگه کسی این بلاگ رو بخونه یا اصلا بهش سر بزنه یا نگاهی بهش بندازه .
مدت بسیار مدیدی میشه که چیزی اینجا ننوشتم .
امروز بعد مدت ها اومدم سر وقت بلاگ قدیمیم . هوس کردم همین جوری یک چیزی توش بنویسم .
خب الان یک 5 ماهی می شه توی خرم آبادم . الان هر آخر هفته شکر خدا می رم تهران . و الا اینجا دق می کردم .
ما مهندس های عمران کلا اینجوری هستیم دیگه . یک جا ثابت نمی مونیم . دائم در حال این شهر و اون شهر رفتنیم . البته این خودش یک جذابیت هایی داره در کنار سختی هاش .
هیچ وقت فکر نمی کردم روزی برسه که بیام خرم آباد کار کنم.
البته شکر خدا مردمش خون گرم هستند . و وضعیت کار هم خوبه .
فقط حیف که این جا با این همه پتانسیل واسه رشد . هنوز در حد یک روستاست. یک روستای بزرگ . صد حیف !!!
همین.