سلام این نوشته رو تو یک بلاگی دیدم خیلی خوشم اومد چون کاملا همون حرفای دل من بود :
http://www.sukoot.persianblog.com/
آخ که چقدر دلم برای چند لحظه بی دغدغه تنگ شده .
دلم سکوت می خواد …. یک شب خلوت و فقط این نوا :
با آن همه بیــداد او وین عهــــد بی بنیــــاد او
در سیــــنه دارم یـــــاد او یا بر زبانم مـــــی رود
در رفتــن جان از بــدن گویند هر نوعــی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
ای ساربــان آهسته ران کارام جانـــم می رود
وان دل که با خــود داشتم با دلستــانم می رود
یادش به خیر .