مدت هاست که بدون تو جایی نمی روم . تو را با خود به ساده ترین مخفیگاه های ممکن می برم . تو را در شادیم مخفی می کنم . مثل یک نامه عاشقانه در روز روشن .
شادی پر ارزشترین و کم ارزش ترین ماده در دنیاست . تنها کودکان آن را می بینند ، کودکان ، قدیسان و سگ های ولگرد . و تو . تو شادی را در حین پروازش به دام می اندازی . و بعد در همان لحظه آزادش می کنی .
کاری جز این نمی توان با آن کرد . و تو می خندی . تو در برابر این شکوهی که اهدا شده ، شکوهی که دریافت شده ،می خندی .
حظ و فیض همیشه با قیمتی گزاف به دست می آیند ، شادی بی نهایت تنها با شهامتی بی نهایت به دست می آید . من شهامت تو را در خنده ات می شنیدم . عشقی چنان قوی به زندگی که حتی زندگی هم نمی توانست آن را تیره کند .
برای از دست دادن چیزی باید اول صاحب آن بود ، ما هیچ وقت در این زندگی صاحب چیزی نیستیم و هیچ وقت چیزی از دست نمی دهیم .
در این زندگی فقط باید آواز خواند ، باید با غبار روان های عاشقمان از ته گلو ، از ته دل ، از ته مغز ، از ته روح آواز بخوانیم .
متن بر گرفته از دو کتاب " فراتر از بودن و غیر منتظره " کریستین بوبن .
shadiyeh bi nahayat tanha ba shahamate bi nahayat bedast miayad...rastesh bayad ro in yek kami barandazesh konam bebinam chi nasibam mishe azash;P jaleb boodesh:) movafagh bashi