امشب دلم غمگین است امشب غمم سنگین است بر کنج دیوار دلم تکیه زده ام و با نوای او هم صدا شده ام صدایم محزون است و نوایم غمگین در درونم چیزیست در درونم دردیست چکه ابی غلتید گونه ام را بوسید بر لیم جاری گشت از بلندی ول گشت تکه ای از جگرم پاره گشت چکه آبی دیگر ... چکه آبی دیگر آری این ساز من است آری این نغمه دمساز من است آری این اشک من است چکه آبی دیگر ...چکه آبی دیگر ساعتم مرا می خواند و به من می گوید ۴ صبح است چرا بیداری ؟ از غم عالم چه در دل داری ؟ پاسخش خواهم داد پاسخی سخت و درشت می زنم بر فرق سرش ساکتش خواهم کرد... ساکتش خواهم کرد ...
منم دیشب همین حالو داشتم ... اما خوب نمی تونم مثل شما احساساتمو بیان کنم ... زیبا بود
من که الان دقیقا ۲۳ روزه همین حالو دارم :(
خیلی زیباست
همیشه موفق باشی و عاشق.
سلام هادی جان
خیلی قشنگ بود ببین لینک فرشته عذاب رو گذاشتم
تو هم محبت کن لینک خیابون خیس رو بذار
ازت مممنون میشم
شعر زیبایی بود. اما امیدوار نباش. ( و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست....)
سلام خوبی.. مثل همه شعرهای دیگت عالی بود.. راستی آپدیت کردم به منم سر بزن .. دوست دارم ..سهیل
salam hads bezan kiyam:P...bebakhshid ke khili vaghteh nazar nadadam...blogeto khondam ...khili sherat chizeh hamin emmm ahan ostadeh:Pcu zood
وبلاگتو تغییر دادی یا من قاطی کردم؟ این نگهبان وبلاگت منو کشته که همش کارت دانشجویی می خواد ازم(چشمک)پیش من هم بیا .منتظرما...
sheret vaghan zibabood mankelezzatbordam
bye