به سراغ من اگر می آیید
به گمانم ، نتوانید بیابید مرا
پشت هیچستانم
بلکه هم دفتر او !!
پشت هیچستان جاییست
که به آن دفتر دکتر گویند !!
پشت درها همه قفل !!؟؟
چهره ای بستانکار !!
گو این دکتر ما
نتواند بپذیرد تو را
در بر خویش .
روی درها هم ،
نقش اعلامیه ها است که صبح
بر رخش می کوبند
بلکه هم بر دل ما !!!
که مبادا بشوی تو بی وقت
بر سر دکتر این قصه ما
مثل آوار خراب .
و بروکراسی او
که نگو ! !
می برد خواب ز چشم تو و لیک ;
تو مپنداری که چه لذت دارد ;
قدرت و پول و منال !!!
اوست مارکوس
ممنون از این همه کامنتت :)... اوووو چقده بود بعدشم دلت میاد بگی خصیص :)...؛)....شعر بامزه ای بود :)...کلی هم تلخ ؛))....
سلام ممنون از کامنت دوستانه و گرمتان ... ایشالا یه لینکم به شما میدم با اجازه ...
سلام امید از لینکی که بشما دادم البته با اجازه خوشتون بیاد ؛)
هه بی مزه
سلام ممنون که به وبلاگه من اومدی از بقیه دوستان هم میخوام که یه سر به وبلاگه بنده بزنن
salam ....SALAM...SALAM...SALAM..SALAM.....GOODLUCK AS ALWAYS...SARBOLAND BASHI
سلام. می گما چقده نظر دادن اینجا دنگو فنگ داره ها!بعدشم ما که شوما رو یافتیم! عسکتون همین بغله! ما خیلی مخیم.آی کیوایم.
بابا باکلاس ... این کاره ... راه افتادی خدایی ! ... ایوول !