دلم هوس یک کم چرت و پرت گویی محض رو کرده . اصلا هم برام مهم نیست چی می گم . می خوام چرت و پرت بگم  .

می گی مخش معیوبه ! یا مرتیکه بیکار ببین چی یا می گه !

برام اصلا مهم نیست !! بزار هر کی هر چی می خواد بگه . می خوام همین طوری حرف بزنم . اصلا هم قصد ندارم چیزی رو برسونم یا درس اخلاق بدم مثل همیشه .

خب  چی کار کنم . منم خل می شم دیگه . همچین چیزه عجیب و غریبی نیست .  دلت می خواد بخواد نمی خواد هم نخواد اصلا برام مهم نیست . یک کم راحتی تو حرف زدن هم بد نیست ها ! هاها کلی دارم ذوق می کنم این طوری حرف می زنم .

اصلا چرا باید همیشه حرفی برا گفتن داشته باشم . این بار حرفی ندارم . فقط به سرم زده بنویسم . پس ای ول به خودم . ببین چه قدر خودم رو هم تحویل می گیرم . ما اینیم دیگه .

جدیدا یک بلاگی زدم که پرشینی هست . اصلا هم مطالبش با این جا یکی نیست . هیچ ربطی هم ندارند با هم . اسمش رو هم گذاشتم فسقل، کوچولو .

آدرسش هم اینه www.fesghel-kocholo.persianblog.com

دوست داری بخون نداری هم نخون . چی کارت کنم اصلا . زورکه نیست .

هاها چه حالی می ده !!! اصلا کلی فاز داره بعضی وقت ها این طوری حرف بزنی ! کلی باحاله . ضد حاله محض باشی .

یک عاقل فرزانه ای می گفت تشکر از خدا باعث افزایش روزی می شه . خب گفته دیگه . چی کارش کنم . حتما می شه دیگه . بحثی نداریم اصلا . دعوا هم که نداریم . اینم گفتم که بدونید . می خوای ازش درس بگیر می خوای نگیر . میل خودته . از ما گفتن بود .

آقا اصلا این همه حرف زدم که چی بشه . راستی چرا گفتم آقا . خب خانم !! چه فرقی داره حالا انگاری !؟ آقا یا خانم ؟ مهم اینه که شعور داشته باشه !! بدون داشتن شعور کافی همون بهتر که بهمون بگند حیوون . آدمی که شعور نداشته باشه اصلا غلط می کنه اسم ادم رو رو خودش می زاره .

شاید بگی این اراجیف دیگه چیه ؟ این چه مر گش شده ؟ باز چی شده که داره اینا رو می گه ؟ دوباره کجا قاطی کرده یا اینکه از چی دلش گرفته ؟

ولی اصلا بحث این حرفا نیست . گفتم که . امروز همین طوری فقط می خوام حرف بزنم . اصلا به کسی چه مر بوط ؟ بلاگه خودمه صاحب اختیارشم . دوست دارم الکی پرش کنم . ببینم کسی حرفی داره ؟

ولی نه ! اونایی که سر زدند قدمشون روی چشم . کلی دستشون هم درد نکنه . انصافا کلی خوشحالم کردند . تازه خوشحال تر هم میشم که وقتی می یاند نظر بدند و برند . تماشا چیه صرف نباشند .

اصلا کی می خوایم به خودمون بقبولونیم که بابا ما هم وجود داریم . و صاحب نظریم و نظرمون ارزش گفتن رو داره .

 

دیگه این که دلم تنگ شده . یک کم هم روحیم به هم ریخته . یعنی به هم که نریخته . اصلا داغون شده . شایدم نابود شده . آخه تقصیره منم نیست ها . تقصیره اونایی هست که ... اصلا تقصیره هیچ کس نیست و تقصیره خودمه ... تقصیره سادگیه خودمه ...! نه آخه من که ساده نیستم . خودم گرگ بارون دیدم ... پس مشکل از جای دیگست . مشکل از این دل صاب مردست !!؟؟؟ چی گفتم . هاهاها .

 یک زمانی بود که عاشق بودم . بعد عشقم .. بعد خودم ... بعد دوستانم ...

شاید نفهمی . حق هم داری خودم هم نمی فهمم چی می گم . ولی خب حالا ...

بعد یک هو یک انقلاب شد . صاحب یک خواهره به چه دسته گلی شدم ! بعد کمکم کرد تا روز به روز بهتر شدم . بعد یک اتفاقی افتاد که خواهرم یک کم از من دور شد . ولی بعد دوباره با هم خوب شدیم . الانم خیلی خوبیم من الان بال دارم ... شایدم وسط وسط آسمونم ... بعد داداشیم ... کلی خوشحال شدم ... الانم کلی ناراحت می شم ... ولی اشکال نداره ، داداشم خوشحال باشه منم خوشحالم ... اون ناراحت  نشه ، ناراحتی من ارزش نداره ... خواهرم کجایی؟

راستی ایسترن هالیدی یتون تموم شده انگاری !!

بعد شم که من خوشبختم . حالا چراش بماند برا وقتی که خوشبخت تر شدم ... چه بی مزه ..

نه حسه داستان نوشتن رو دارم نه حس فکر کردن نه حس پند دادن . فقط حس حرف زدن رو دارم . می خام حرف یزنم . خب حالا که همدم ندارم با بلاگم حرف می زنم . اون همدمه خوبی یه برا من . آخه همیشه جوابم رو می ده              

-%%   . بعدشم جدیدا هم که من رو دوست نداره ... اخه دیگه جوابم رو یک چند وقته که نمی ده ... نمی دونم چرا آهنگ بلاگم صداش در نمی یاد ؟ این دیگه چه وضعیه ؟!!!!!؟

خب من دلتنگم . خوشحالم . شادم . غمگینم . فعالم . بیدارم . نیمه هشیارم ولی باهوشم . کمی هم احمق به احتماله زیاد . آخه فقط یک احمق این اراجیف رو می تونه بنویسه . وقت آدم که بخواد الکی حرومش کنه این یکی از بهترین راه هاشه . باور نداری امتحان کن ....

راستی یک بلاگی هم هست که جدیدا بهش سر می زنم اونم قشنگه . بهشم لینک دادم تا بقیه هم بخونند . آدرسش هم اینه . www.sb7.persianblog.com

من بهش می گم فسقل آباد . حالا چراش بماند ... ولی بلاگه خوشگل موشگلی یه .. تازه قشنگم نویسندش می نویسه ... تازه یک لینکدونیه باحال هم داره .. از اون هم جالب تر اینکه به من هم لینک داده ... راستی نمی خوای به من لینک بدی ؟؟؟؟؟  همیشه هم اینقدر چرت و پرت نمی نویسم !! الان می خوام دق و دلیم خالی بشه که این چیزا رو می نویسم . زیاد به دل نگیر . آخه چند وقته که هم صحبتم . دوستم . خواهرم . عزیزم و .... رو ندیدم که باهاش حرف بزنم . برا همینم دلم تنگ شده ... خب منم این طوری هستم ...

تا احمق نباشه که عاقل نمود پیدا نمیکنه . منم اون احمقه هستم ..

راستی خوبه آدم مامانه عاقل و باایمان داشته باشه . باید قدرش رو دونست .

راستی یسع پیغمبر رو می شناسی !!؟؟؟ آره یسع . اشتباه تایپ نکردم .

چیزه خاصی نیست فقط می خواستم بدونم می شناسی یا نه . همین فقط .

اسم بلاگ من سطاطائیل هیت که اسم فرشته عذاب الهی یه . خواستم برا اونایی که نمی دونند بگم تا بدونند . حالا نمی خواد زیاد به یسع پیغمبر فکر کنی . یوشع رو چی می شناسی ؟ اصلا چند تا پیغمبر رو می شناسی ؟ راستی اسم چند تا پیغمبرت رو می دونی ؟ بی خیال .........

 

امشب گفتم می خوام چرت و پرت بگم پس چند تا بیت مسخره گفتن هم اشکال نداره .

استخاره کردم امشب تا بگیرم زن دوباره ، آیه های توبه آمد در جواب استخاره ، زن ذلیل عالم من ، از تباره آدمم من .

استخاره کردم امشب تا بگیرم زن سه باره ، اخه بوده خوب و شیرین اون دوبارش ، آی باحاله ...

چی چی گفتم . اینا رو باید با آهنگ مخصوصش بخونی .

 

اخ که چقدر این چند وقت دلم یک هم صحبت می خواست ولی کو هم صحبت ؟ اصلا هادی به فراموشی سپرده بشه بهتره . چون هر روز باعث دلتنگی می شه . یا اینکه دلش تنگ می شه . ولی خب اونم آدمه دیگه .

یک امشب رو هم وقت داره هر چی می خواد بگه . دیگه همچین شبی تکرار نمی شه . آخه هادی هادی حرفاش رو نه با زبونش می زنه نه با مغزش . چون هادی اصلا مغز نداره فقط دل داره . دلی پر از محبت ... و پر از درد ... و پر از عشق ... و پر از احساس ... و لبریز از .... و ....

اما هادی یه بیچاره .... هادی آقلیدی گددی ....

خوب به نظرت چند نفر پیدا می شند که این متن رو بخونند و در بارش نظر بدند ؟ من می گم فقط یکی هست که بخونه و می تونه بیش از یکی باشه که نظر بده ... ولی یکی هست ... یعنی هست ؟ حتما هست ... مطمئنم ... می گی نه !! حاظرم شرط ببندم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
راه آزادی یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:44 ق.ظ http://damon-m-ukraine.blogsky.com

بدون محدودیت وکاملا آزاد،هر آنچه بخواهید،اینجا هست
(Freedom Road), I saw this land a battlefield,with a hundred thousand men, fighting hand to hand,& heard the sounds of victory. here is your book of life ,be sure; Taking back our land,take it for our sons, Swear it on my hand,We will return to touch the open sky, lift your heart;
ینجا( راه آزادی )است
دوباره میسازمت وطن
گرچه با خشت جان خویش
freedom road) به امید روزهای بهتر؛ لطفا به آشنایان خود هم اطلاع دهید . با سپاس
موفق و پیروز باشید.

منگوله یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:58 ق.ظ http://mangoole.persianblog.com

اووووووووووووووووووه.. چه خبره بابااااا!!! خب همیشه چرت و پرت بنویس اصلا اگه کسی گفت چراا؟ !! ولی خودمونیمااا فک کنم همش از اثراتت پشت در موندنههه!! :)) ... هیچ کس از تو انتظار نداره که بهش چیز یاد بدییی که تو انقدر خودتو به دردسر میندازی بعد یهو مثل حالا اینطوری وامیمونی!!! ... اعتدال رو رعایت کن! :) ... به قول شاعر رهرو ان است که آهسته و پیوسته رود ...نه اینکه گهی تند و گهی خسته رود ...با اندکی تصرف البته! :))

٪٪- دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:31 ب.ظ

akhe man chi begam vajab be vajabesh nazare....khoobeh ke khodet boodi haminja ke barat mineveshtam ...vagar na chetori mikhastam hamaro nazar bedam......khili ghashangeh adam harfe delesho parvaz bedeh...hatman badesh ehsase rahati ham kardi...manke intooriyam harvaght minevisam oonam khili rahato bi parva hesse khobi behem dast mideh....akharesham inke...mamnoon,man inhameh nistam.....hala badan tarofaro bahat tike pare mikonam inja jash nist :P....%%-%%-%%-%%-%%-

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد