زندگی رفت و مرا تنها گذاشت

او چرا تنها مرا با این همه غمها گذاشت؟

در قمار زندگی کارم همه بازندگی است

مرگ را نازم که تنها بودنم در زندگی است

در قمار زندگانی عاقبت من باختم

 بس که تک خال محبت بر زمین انداختم

 

عشق عین و شین و قافش بندگی است
چون نباشد هر یکش شرمندگی است
 هردو سوی عشق چون واحد شوند
هر سه حرفش پایه های زندگی است

نظرات 6 + ارسال نظر
رامین یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.cheraraft.blogsky.com

سلام هادی جان خیلی قشنگه موفق باشی

احمدرضا یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:41 ب.ظ

سلام.چاره ش پاک کردن هر سه تا حرفه.

بهاره یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:41 ب.ظ

سلام ... با نظر احمدرضا موافقم منتها بشرطی که با مداد نوشته باشی نه با خودکار ( زبون )

دایره مهربون یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:11 ب.ظ

اوهوم.....اما نتونستم معنیه عشقو بفهمم....حداقل تا امروز.....!!

فری ناز چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:37 ق.ظ http://4iran.blogfa.com

سخته... طول میکشه... صبر داشته باش (مثل مادر بزرگها دارم میشم دیگه یواش یواش

نازیلا شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:18 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

وب لاگ قشنگیه هر چی باشه از بقیه بهتره
موفق باشین
بای
نازیلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد