شتک شدن

سلام . تا حالا با اصطلاح شتک شدن رو به رو شدید ؟؟؟
شتک شدن در اصطلاح ما ها یعنی چیزی که همچین پخش زمین شه که دیگه با کاردک هم نشه جمعش کرد . به این می گند شتک شدن . که حرف ش صدای کسره و حرف ت صدای فتحه می گیره .


اما چرا این بحث رو کردم .
امروز محمد حین رانندگی ۲ نفر رو شتک کرد !!!!!
داشتیم تو سمنگان رانندگی می کردیم یک موتوری بد جوری پیچید جلومون بعد محمد کشید به یک سمت دیگه که ۲ تا عابر بودند بعد با سرعت داشت می رفت طرفشون . کلی فکر کردم که می خواد از کدوم طرفشون با این سرعت بکشه اون ور که تو ۲ متریشون فهمیدم اصلا محمد این ۲ تا رو هنوز ندیده . حسام داد زد محمد عابر !!!! تازه این انگار دیده باشه زد رو ترمز و بعد .... شتلق . ۲ نفر همچین بد جور شتک شدن . شیشه ماشن هم خرد شد . کاپوت ماشین هم داغون شد . ( تا حدودی ) .
مردم جمع شدند و ما اومدیم پایین و آب قند و بیمارستان و عکس و خون و پای داغون و دندون شکسته و  ...
اینم افطاریه امشبمون
.



نظرات 11 + ارسال نظر
٪٪- دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:42 ب.ظ

:O:O:O:O:O:O:O va in dastan edameh darad :O:O:O:O oonvaght be man migan tond naro:)

شادی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ http://royayenatamam.blogfa.com

تو نگفتی زنگ میزنی ؟؟ تو نمیگی من از دلشوره میمیرم اههههههههههههههههههههههههههه داشتم میمردم از دلشوره واقعا که ........ مردم.............. حالا چیزیت شد ؟؟؟؟؟؟؟

امیر کریمی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:44 ب.ظ

هی استاد......
چه کردید..... وایییییییی... خدا کنه همه چی حل شه.
انشالا هه تعالی ! زنده هستن که ؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:56 ق.ظ

من یکی که دیگه never ever با شما ها جایی نمیام ;) ....گواهینامه ی همه تون از دم باطله...
من dep شدم ...بعدا نگید چرا....

خودم سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام آبجی . اتفاقا الان بیشتر از قبل بهت می گم که با احتیاط بیشتر رانندگی کن . بعدشم اینکه این داستان ادامه ندارد ( زبون )

محمد سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:04 ب.ظ

این داستان هیچم ادامه نداره . از شادی خانم ممنون که انقده به فکر آقا هادی هستن.یه وقت چیزی شون نشه .امیر جان اگه قرار باشه تا تقی به توقی میخوره بمیرن که نمیشه .اونیم که دیگه سوار ماشین من نمیشه هم که کلی هیجان از دست میده .( جاتون خالی دیروز کلی هیجان ...اینا داشت).هادی جان از شما هم ممنونم یادم می مونه این جمله روکه ٪ با احتیاط بیشتر رانندگی کنم ٪ فقط سری بعد زود تر عابر ها رو یاد آوری کن.

ندا سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:06 ب.ظ

من یکی که دیگه never ever با شما ها جایی نمیام ;) ....گواهینامه ی همه تون از دم باطله...
من dep شدم ...بعدا نگید چرا....

برا چی کامنت قبلیم رو کسی تحویل نگرفت ؟

محمد سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:09 ب.ظ

خنده و پیتزا=.....

شادی چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:09 ب.ظ http://royayenatamam.blogfa.com

آقا میگم بپا نری تو باقالیا ....... (چشمک) آخه آقای به قول هادی ممد خان حواس شما کجا تشریف داشت که تو سمنگاه اون عابرو ندیدی ...
راستی هادی جان این آهنگیت ......... عوضش کن(بوس)
تا بعد راستی دیگه پیش ممد نشین که بی هادی میکنه ما رو ..................
:شادی

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:08 ب.ظ

اولا اون عابر نه ۲ تا عابر بودن بعدشم ما نرفتیم تو باقالیا اونا رفتن قاطی باقالیا بعد بعدشم مگه شما دخترا واسه ما حواس میزارین . یه جواب دیگم دارم بعدا از هادی بپرس .

ندا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:39 ق.ظ

محمد چرا خالی می بندی؟ کسی حواس تو رو پرت نکرد که....تو باید امتیاز بیشتر می گرفتی تا top score بشی ;) :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد