و اما یک مطلب بی ارتباط با تیتر :
چشم یک روز گفت" من در آن سوی دره ها کوهی را می بینم که از مه پوشیده شده است. این زیبا نیست؟" گوش لحظه ای خوب گوش داد. سپس گفت" پس کوه کجاست؟ من که کوهی نمی شنوم." آنگاه دست در آمد و گفت"من بیهوده می کوشم آن کوه را لمس کنم. من کوهی نمی یابم." بینی گفت"کوهی در کار نیست. من او را نمی بویم." آنگاه چشم به سوی دیگر چرخید و همه درباره وهم شگفت چشم گرم گفتگو شدند و گفتند " این چشم یک جای کارش خراب است."
نمی دونم ... یک جایی این رو خونده بودم انگار ...
به نقل از ژولیوس سزار :
شما را دعوت نمیکنم به تفاهم با دیگران... که هر کس برای خودش خدائی است نا دیده...تفاوت میان هر کدام از ما با دیگری فاصله ای است از آسمان تا زمین که ابرها جدایشان کردند ...پس تفاهم کلمه خودخواهانه ای است ..کسانی از آن نام میبرند که یا نادانند و یا آگاهانی که بر حسب مصلحت خود را به جهل میزنند ...تفاهم وچود خارجی و یا عینی ندارد ...همدیگر را تحمل کنید ..تحمل...
مدارا کنید با ضعفها و نا توانیهای هم ...این راز ماندگاری دوستیها و گرمی خانواده هاست ...صبر داشته باشید ...یادتان باشد که کشف ضعف دیگری و به رخ کشیدنش نه تنها هنر نیست که بین شما فاصله میاندازد ...زیبائیها و صفات نیکو را در هم جستجو کنید ...دوستی یعنی همین ..که غیر از این ..دشمنی است...
با این کنایه که.: دوست خوب کسی است که ناتوانی دوستش را باز گوید ..بشدت مخالفم ...دشمنانتان خود این کار را به غریزه انجام میدهند ..پس دوستان را در این کار حاجتی نیست .خوب ببینید تا خوب ببینندتان..
البته رسالت امپراطور درس اخلاق نیست که این امر به عهده مصلحان اجتماعی است ...آنچه گفتم توقع من است از شما ...
و در آخر ...باز میگردیم به آغاز سخن ...
همه چیز از آنجائی شروع میشود که تمام میشود ...
( ..صدای مردم اوج میگیرد...)
- همه چیز از آنجائی شروع میشود که تمام میشود...!
و این را هم بدانید که خدایان هرگز به واسطه با شما سخت نمیگویند...آنان هر گاه لازم بدانند خود مستقیم پیامشان را به شما ابلاغ میکنند ...به دنبال وحی نباشید به واسطه دیگران هرچند عزیز باشند برای خدایان پیغام نفرستید ...دلتان را روشن کنید ..قلباتان را از گرد و غبار پاک کنید ...پیامبر خودتان باشید ...در آن هنگام صدای وحی را خواهید شنید و به زبان خود با خدایتان درد و دل خواهید نمود ...دلی که با دروغ ...خیانت...توهم...ریا...و هر معصیت دیگری بیگانه باشد ...محل امن حضور خدایان است ...
اگر صدای آسمان را نمیشنوید ...اشکال در گوشهای شما نیست ..به دلتان رجوع کنید ...زبانی که به دروغ...دستی که به خیانت..چشمی که به غیر ..دلی که با نا آشنا ..عادت کرده باشد ...نیاز به پیامبر دارد...
آنچه اصل است از دیده پنهان است...
( مردم شور میابند...)
- آنچه اصل است از دیده پنهان است...
بدرود ...تمام.
خب ... اممم ... همین دیگه .
عذر تقصیر از خود تقصیر گران تر است.
سلام عجب
سلام
چی عجب؟؟؟!!!!
با سلام..
یک:اصطلاح شتک رو که تو پست قبلی آوردی قبلا از زبون بابام شنیده بودم(زبون)....یه بار یه نجاره تر زده بود به کارا بعدا بابام داشت برا دوست منبت کارش توضیح میداد و با حالت بغض به رفیقش میگفت پسره شتک زده تو کارامون...
دوم:باز در مورد پست قبلی اینکه به خاطر اشک مادر آهسته برو(نیش تا بنا گوش)
سوم:در مورد پست الانت حرفت کاملا متینه...دوستی فقط با صبر و گذشت پا برجا میمونه..ولی حدیث پیامبر رو فراموش نکنیم که فرمود: مومنین آینه یکدیگرند...
دوست دارم عزیزم...راستی به وبلاگ من سر نمیزنیا(زبون)..از تو بیش از این انتظار دارم...یا حق.
زیبا بود ولی چرا(((............
سلام به هادی گل.....خوبی .....خوشی پسر خوب؟؟؟
هادی .......واقعا متن قشنگیه...همه جمله هاش برای خودشون یه درس از زندگیه......مدارا کنید با ضعفها و نا توانیهای هم
یه چیزی ....خیلی دوست داشتم اینا رو یه نفر که قبلا تو زندگیم بوده می خوند .........شاید این جوری اوضاش بهتر می شد.........