سلام دوستان ... شاید اندک اختلافی بین زن ومرد ویا دخترو پسر دیده بشه و یا اندکی تفاوت در افکار و رفتار وکارهاشون باشه. ولی بد نیست بدانیم وبه آنها هم یاد آوری کنیم : قسمت اول

مردان مریخی و زنان ونوسی

 فرض کنید مردها از سیاره مریخ و زنها از سیاره ونوس آمده اند . سالها پیش روزی مریخیها باتلسکوپ رصد میکردند که ونوسیها را کشف کردند مریخیها به ونوسیها دل باختند و با سفینه هایشان راهی ونوس شدند و ونوسی ها از آنها استقبال کردند آنان از با هم بودن واز تفاوتهای یکدیگر لذت میبردند وآنها ماهها وقت صرف کردند تا یکدیگر را بشناسند واز نیازهای رفتاری هم آگاه شوند ،آنان سالها  باعشق با یکدیگر زندگی کردند.وبعد تصمیم گرفتند که به زمین پرواز کنند.اول همه چیز خوب بود اما فضای زمین تاثیر گذاشت بطوریکه یکی از روزها از خواب بیدار شدند با فراموشی خاصی روبروشدند که اسمش بیماری فراموشی انتخابی بود!!!

آنها فراموش کردند که از سیاره های متقاوتی آمده اند و قرا ربر این است که تفاوتهایی با هم داشته باشند. صبح یکی از روزها آنچه را در باره تفاوتهای خود آموخته بودند فراموش کردند و از آنروز تا به حال زنها و مردها باهم اختلاف داشته اند.

 

 

کنار آمدن با ا سترس درسیاره مریخ و ونوس

وقتی یک مریخی ناراحت میشودهرگز درباره موضوعی که او را ناراحت کرده حرف نمی زند وهر گز نارحتی خود رابا یک مریخی دیگردرمیان نمی گذارد مگر این که کمک دوست اوبرای حل مسئله ضروری باشد به جای آن سکوت اختیار میکند و به غار خود پناه میبرد تا به مسئله خود بی اندیشد وآن قدر تلاش کند تا راه حلی بیابد وقتی این راه حل را یافت احساس بهتری پیدا می کند واز غار خود بیرون میاید اگر راه حلی نیابد اقدامی صورت میدهد که مسائلش را فراموش کند مثلا اخبار روزنامه ها را می خواند ویا ورزش میکند.مریخی با آزاد کردن ذهن خود از مسائل روز احساس آرامش میکند.اگر استرس او به راستی شدید باشد به اقداماتی از قبیل شرکت در مسابقه رانندگی ،شرکت در یک مسابقه ورزشی یا کوهنوردی روی میآورد.

 وقتی یک ونوسی ناراحت می شود یا تحت تاثیر کارهای روزانه زیر فشار قرار میگیرد برای رسیدن به احساس بهتر مترصد یافتن کسی می شود که به او اعتماد کندو بد به تفصیل درباره فعالییتهای آنروزش با او حرف میزند.

وقتی ونوسیها مسائل خود را با دیگران در میان میگذارندناگهان احساس بهتری پیدا میکنند.این روش یک ونوسی برای کنار آمدن با استرس است.در ونوس در میان گذاشتن مسایل بادیگران نشانه عشق و مهر ومحبت و اعتماد واطمینان است هرگز اقدامی تحمیلی به حساب نمی آید.ونوسی ها از داشتن مسئله ناراحت نمیشوند .حالت روانی آنها با داشتن شایستگی بی رابطه است.و بیشتر به داشتن روابط عاشقانه می اندیشند .آنها آشکارا احساسات ناراحت کننده خود را از جمله آشفتگی ،فرسوده شدن ودرماندگی خود را با دیگران در میان می گذارند. یک ونوسی زمانی احساس خوبی دارد که دوستانی علاقه مند وپر محبت داشته باشدتا بتواند با آنها احساسات ومسایل خود را در میان بگذارد.اما یک مریخی زمانی احساس خوب دارد که بتواند مسایلش را به تنهایی حل وفصل کند.

نظرات 21 + ارسال نظر
دایره مهربون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ق.ظ

آخی..جدا دلم برا این مریخیها میسوزه..خدا نکنه یه وقت عاشق بشم که خطرناکه..چون واقعا نمیتونم به هر کسی همه چیزو بگم...قابل توجه تینا جون..

سهیل شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام هادی جــــــــــــــــــــــون . خوبی ؟ مثل همیشه قشنگ بود . لذت بردم . ممنون عزیز .. منم به روزم . یه متن عاشقانه نوشتم . قربانت / سهیل

۵۹۴ شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:45 ب.ظ

injasho khonde boodam:D

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:51 ب.ظ

سلام به هادی عزیز.....برای همه حرفات جواب دارم ولی قبلش ازت تشکر می کنم به خاطر این که ذجواب منو با حوصله دادی

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:52 ب.ظ

هادی عزیز می دونم عشق واقعی یعنی این که از طزف مقابلت چیزی به دل نگیری .....نمی تونم بگم از دستش دلخورم...نمی تونم بگم دوست داشتمش فقط براش احتزام قایل بودم همین......

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:53 ب.ظ

هادی عزیز راست می گی این تجربه ها رو به من زندگی یاد داد نه شما آقایون ولی من این تجربه ها رو فقط با شما ها کسب کردم......به حرفایی که می زنم اعتثاد دارم

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:55 ب.ظ

به حرفام ایمان دارم...شاید اگه منم یه دروزی جای شما ها بودم این کار ها رو می کردم ......تو می گی زنا خمیشه حرفاشون به همه می گن...ممکنه استثنا پیدا بشه ..همونطوری که ممکنه در مورد پسرا این استثنا وجود داشته باشه.......

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:56 ب.ظ

خیلی حرفا تو دلمه ...اما اگه بگم فکر می کنی یه طزفه به قاضی رفتم و این درست نیست......

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:57 ب.ظ

تو یه فرصت بهتر ....شاید چند روزه دیگه بهتر می تونم جواباتو بدم

تیناجون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:58 ب.ظ

من دوست دارم که برام کامنت بزاری و از این بابت هم ناراحت نمی شم.....سر در بلاگم رو هم به خاطز تو عوض کردم چون دوست نداشتم وقتی می یای تو بلاگم با چیزی که دوست نداری رو برو بشی و این کار هم هیچ چیز منو زیر سوال نبرد

دایره مهربون شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:29 ب.ظ

ایول تینا..میبینم که برا مردم چند تا چند تا کامنت میزاری(زبون)..حسادتم گل کرد(چشمک)

تیناجون یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام هادی جون....خوبی .....مردان مریخی و زنان ونوسی ..قبلا کتابشو دیده بودم ولی حال نداشتم بخونمش...ولی الان می بینم که خیلی جالبه

تیناجون یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ب.ظ

هادی اپ کردم ....بهم یه سری بزن.....توی همین پستت دیدی که نه زنا و نه مدا هیچ کدومخ نمی خوان برای هم وقت صرف کننن....از همین جا هم شکست ها یعاطفی شروع می شن

[ بدون نام ] یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام٬ جالبه ها !!! این سومین کتاب ناتمامه این بلاگه !!! تینا خانوم نمیدونم معنی COMMENT رو میدونی یا نه ولی اگر نمیدونی اینو مطمئن یاش که اینایی که شما اینجا گذاشتی نیستش !!! D: P:

خودم یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام . امم . شرمندم دوست عزیز آخری که اسم نزاشتی . ولی قرار نبود من این کتاب رو بنویسم . توی بلاگم

دایره مهربون یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:46 ب.ظ

سلام هادی جون..چند تا نکته راجع به بلاگته..فقط خواهشا نگو که چون نظر خودمه همینه که هست:
اول اینکه زحمت بکش این جمله ...نفر گول خوردن رو عوض کن
دوم اینکه خداییش همینطوری داره چشام در میاد دیگه تو اون جمله هه رو ننویس که میترسم کورم کنه(بالای کانتر رو میگم)
سوم اینکه این جمله اینجا آش میدن منو یاد ماه رمضونای شابدالعظیم میندازه اینم ورش داری بهتره(دیگه تکراری هم شده)
چهارم هم که قبلا بهت گفته بودم و خود تو هم تا حدودی موافق بودی اینه که عکس روباهه رو ورداری خیلی بهتره...!!!

بهاره دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:14 ب.ظ

اهم اهم . اجازه هست ؟ (; حال و احوال مرد مریخی ما چطوره ؟ (: هادی یه قرار بذار ببینمت ، یا یه سر بیا دانشگاه جدیدمو ببین (: اگه افطاری دعوت نکردم واسه این بود که گفتین اینهمه راه واسه خاطر یه حلیم ارزش اومدن نداره p: بعد ماه رمضون دیگه خوف میشه ، بیا نهار مهمون من ( از جیب خودت (; ) کارت دارم ، کم پیدا شدی ...

دایره مهربون دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:26 ب.ظ

اهم اهم...ببخشید آبجی میشه منم بازی بدین؟

تورنادو چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ق.ظ

ما هم که دور از جون .....آره.لطفا ....آره

بهاره پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام عیدت مبارک ...

ونوس چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:08 ق.ظ http://www.venouse.blogfa.com

سلام دوست عزیز
امان از این مریخیها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد