سلام . حوصله نوشتن ندارم .
اصلا چند وقتی می شه که ۱۰ روز یک بار هم به زور می یام نت .
الان هم این قدر بی کاری زده بود به سرم گفتم بیام نت . ببینم چه خبره .
ولی خب هیچ خبری نبود .
این نت هم دیگه حال و هوای قدیم رو نداره . امم . ولش کن .
می گم که سری بعدی که آپ کنم . با یک متن توپ آپ می کنم .
زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست خرم آن صحنه که مردم بسپارندش به یاد .
برید خوش باشید و از خوشی بمیرید . کاری باهاتون ندارم .
خداحافظ
سلام .....خیلی با آرزوهایی که برام کردی حال کردم ....دارم شوهر می کنم ولی هنوز صداش در نیوردم..در مورد بچه ها (دختر و پسر) زیاد حال نکردم....ولی منم برای تو آرزو می کنم به اونی که اون روز دلت براش تنگ شده بود برسی....
راستی چرا نت دیگه حالو هوای قدیم رو نداره.....امیدوارم آپ بعدیت پر از شور و هیجان باشه....تا بعد....شب یلدا هم بهتون خوش بگذره
چرا آرزوی مرگ عزیز ؟
سلام : انقدر دیدم ازت خبری نیست که اومدم یک سر به بلاگت ببنم چی نوشتی همانی بود که احتمالش می رفت. بقیه اش را برایت pm میگزارم اینجا راحت نیستم ....
سلام مینا خانوم که نمی شناسمتون . ممنون از کامنتت . ولی من پی ام ای ندیدم