نفرینتان نمی کنم که بمیرید نفرینتان نمیکنم که برای ابد زنده بمانید نفرینتان میکنم که زن باشید و بفهمید

 

این جا که منم
زن بودن نفرینی ست .

زن که باشی
نیمی از حقوق آدمیان را نداری
مادر که باشی ،
حق آدم بودن را هم

تمام هویتت را ، شعورت را ، وجودت را
به نقد از تو می ستانند و
بهشتی نادیده نثارت می کنند
نسیه !

این جا که منم
گاهی حتی حق نداری آه بکشی
برای دل تنگ بودن ،
غمگین بودن ،
خسته بودن هم باید توضیحی قانع کننده داشته باشی .

دختر ، معشوقه ، همسر ، مادر
فرقی نمی کند
باید عروسک باشی ،
عروسک کوکی

وظایفت را ، وظایفت را ، وظایفت را ...
آن چنان طوق سنگین افتخار را پر طمطراق بر گردنت می آویزد
که از یاد ببری پیش تر از زن بودن ، پیش تر از مادر بودن
آدم بوده ای ...

می شکنندت تا تصویر جاودانه شان دست نخورده باقی بماند
دختری دلسوز ، همسری مهربان و مادری فداکار ....
بهایش را اما تو به تنهائی باید بپردازی
بهائی گزاف
به قیمت همه عمر ...

چشمانت را ببند
و بار سنگین حماقت را با افتخار به دوش بکش
نوش جانم ، نوش جانت
سنت های آباء و اجدادی !

"Creation in 7 days"

 

خدا نگاهی به ساعت شنی اش کرد
آن را بر گرداند و گفت : 
این هم از روز دهم ،
فردا همه چیز را جمع می کنم
توی این سه روز ، خودشان را خوب نشان دادند ..

سینا جان درگذشت پدرت رو بهت تسلیت می گم . امید وارم غم آخرت باشه من و همه دوست هات رو توی غم خودت شریک بدون

ماهی قرمز از تنگ پرید بیرون تا 
عید رو به گربه سیاه ی من تبریک بگه،
اما نمی دونست دوران گفتگوی تمدنها
گذشته و سال ، سال مشارکته /.
 
پ.ن :گربه سیاه ی من با گربه سفیده ی سپیده جون ، دوتائی خوردنش

آدمها گاهی  مثل درهای محکم و فلزی تسخیر ناپذیر نشان
 
میدهند.ولی عمومآ از یک نقطه ضعف کوچک میتوانی شکاف
 
عظیمی در بینشان ایجاد کنی.به شرط انکه کلید را درست انتخاب
 
کرده باشی .

مطلب دزدی

زودباوری


مرا به یاد میاوری؟نام من شایعه است.من هیچ احترامی برای عدالت قائل نیستم.من نمی کشم اما فلج میکنم.قلبها را میشکنم وزندگیهاراتباه میسازم.من حیله گروبدخواهم وباگذشت زمان قدرت میگیرم. هرچه بیشتر تکرار شوم بیشتر باور میشوم من درهر رده ایی از اجتماع می شکفم.قربانیان من بی پناه و در مقابله با من بی دفاعند.زمانی که شهرت کسی را لکه دارکردم دیگر مثل روز اول نخواهد شد.من حکومتها راساقط کرده ام وازدواجها را به هم ریخته ام من مقامها را خراب کرده ام من بی گناهان را وا میدارم تا بر بالش خود بگریند.حتی نام من هراس انگیز است.بله من شایعه هستم من سر مقاله سازم وسردرد ساز.قبل از اینکه داستانی را تکرار کنید از خودتان بپرسید ایا راست است؟ایا منصفانه است؟ایا لازم است؟واگر نبودخاموش بمانید






ایرانیان در قدیم، به عنوان شگون، هفت «سینی» از دانه هایی که برکت به سفره ها می آورد، می رویاندند و بر خوان نوروزی خود می نهادند. «سینی» معرب «چینی» است که در قدیم به طبق های بزرگی که از چین آورده بودند، گفته می شد به احتمالی « هفت سین» می تواند بازمانده همین هفت «سینی» باشد و یا نمادی از «سبزه»‌و «سرسبزی». اگر در درازای زمان هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی که با «سین» آغاز می شوند و هر یک نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است، در آن باید جای پای ذوق لطیف ایرانی را جست و جو کرد.

«سبزه» نودمیده  است ، «سنبل»  خوش  بر  و  خوشبو ،     « سیب» میوه ای بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم که یادآور بخشی از آیین های باستانی ماست، «سنجد»‌که بوی برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگی است، «سیر» داروی تندرستی، دانه های «سپند» به معنی «مقدس» که دافع چشم بد است.

 همچنین بر این خوان، آینه می گذاریم که نور و روشنایی می تاباند، شمع می افروزیم که روشنایی و تابش آتش را به یاد می آورد، و تخم مرغ می گذاریم که تمثیلی از نطفه و باروری است (و نیز در اسطوره های ایران باستان، آسمان و زمین همچون تخم مرغ توصیف شده اند که زمین همسان زرده در میان آسمان که همسان سفیده است، قرار دارد یعنی اعتقاد به کرویت زمین). آب زلال به نشانه همه آب های خوب جهان و ماهی زنده در آب به نشانه تازگی و شادابی (همچنین ماه اسفند برابر با برج «حوت» به معنی ماهی» است) و نقل و شیرینی برای شیرین بودن سال جدید نیز در این خوان قرار دارند. در بسیاری از خانه ها گذاشتن نمونه ای از غلات و حبوبات و همچنین شیر و فرآورده های شیری به نشانه تضمین برکت خانه، متداول است.