من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز ، هزگر
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این هرگز ، کشت
و مرا غصه این هرگز ، کشت .
خدا بیامرزدت!! حالا کی بیایم حلوا خوری؟ :))
سلام خوبی متن کوتاه ولی در عین حال زیبایی بود.. خسته نباشی داداشی
اخی هادی جون . . .کی بهت گفته هرگز؟بگو تا بیام بله رو ازش بگیرم . . . البته واسه خودم . . . خوبه؟
سلام.خوبی؟نمی دونم چی بگم .شعر قشنگیه .( هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و شروع جدیدی داشته باشد.هرکس می تواند از حالا شروع کند تا پایان جدیدی بسازد...)
و مرا غصه کشت!!!
همش در حال ترکوندنیم .... چه میشه کرد،بدو که عقب نمونی چون بلاگم یک ساله گردید و اگه دیر بیای ضایع میشی.
سلام اقا هادی گل، خوبید؟ زیبا نوشتید. ممنونم که اندیشه خاکستری رو دیدید و نظر لطف دادید. شاد باشید. به امید دیدار و خدا نگهدار
و مرا غم گرفته چون شدید دستشویی دارم اما در اینجا دستشویی نیست و این مشکل مرا تا مرز کشته شدن پیش برد
و مرا غصه این هرگز ، کشت .
خدا بیامرزدت!! حالا کی بیایم حلوا خوری؟ :))
سلام خوبی متن کوتاه ولی در عین حال زیبایی بود.. خسته نباشی داداشی
اخی هادی جون . . .
کی بهت گفته هرگز؟
بگو تا بیام بله رو ازش بگیرم . . . البته واسه خودم . . . خوبه؟
سلام.خوبی؟نمی دونم چی بگم .شعر قشنگیه .( هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و شروع جدیدی داشته باشد.هرکس می تواند از حالا شروع کند تا پایان جدیدی بسازد...)
و مرا غصه کشت!!!
همش در حال ترکوندنیم .... چه میشه کرد،بدو که عقب نمونی چون بلاگم یک ساله گردید و اگه دیر بیای ضایع میشی.
سلام اقا هادی گل، خوبید؟ زیبا نوشتید. ممنونم که اندیشه خاکستری رو دیدید و نظر لطف دادید. شاد باشید. به امید دیدار و خدا نگهدار
و مرا غم گرفته چون شدید دستشویی دارم اما در اینجا دستشویی نیست و این مشکل مرا تا مرز کشته شدن پیش برد